قرآن کریم به رغم حجم محدود، گسترة عظیمی از معارف بشری را در خود جای داده است؛ از این میان، اندیشههای اجتماعی ـ تاریخی آن در رتبه بعد از معارف، بیشترین بخش را به خود اختصاص داده است. این امر از یکسو، اهمیت و برجستگی موضوعات و مباحث اجتماعی ـ تاریخی و ضرورت توجه بدان را آشکار میسازد و از سوی دیگر، نمایانگر میزان اهتمام و دغدغه قرآن کریم به این موضوع، مستلزم تفسیر اجتماعی از قرآن میباشد. در این نوشتار، نخست به روشهای تفسیر قرآن از قبیل روشهای عقلی، عرفانی، کلامی، روایی، قرآن به قرآن و... و مبانی عام مفسران در تفسیر اشاره شده است. نیز یادآوری شده که تفسیر اجتماعی قرآن دارای مبانی و شیوههای خاص خود است و در قالب یک روش اجتهادی جامع میتواند ارایه شود و به تولید علم در این حوزه بپردازد، در حالی که این شیوه از رویکرد ظاهرگرایی و تأویلگرایی افراطی به دور است. در تفسیر اجتماعی به عقلگرایی توجه میشود و از روایات اسرائیلی پرهیز میگردد و در عین حال، به نیازهای عصری توجه کامل میشود و با نگاهی اجتماعی به آیات قرآن نظر میشود. در ادامه، به اختصار به تفاوتهای روششناسانة قرآن کریم با روشهای علمی رایج بشری اشاره شده و بیان گردیده که قرآن خود را در قالبها و چارچوبهای خاصی محدود نکرده و از روشهای مختلف عقلی، تاریخی، قدسی، ... و گاه روشهای تلفیقی و ترکیبی بهره برده است. در متدلوژی قرآن باید توجه داشت که قرآن در همة روشهایی که به کار گرفته، یک «روح توحیدی» را حاکم میداند که اگر به آن روح توجه نشود، بحث از روشهای قرآنی، بحثی ناتمام است.