نسلهای حقوق بشر صورتبندی جدیدی از توسعه در عرصه نظام بین المللی حقوق بشر است و انتظار میرفت با مبانی خاص و یکسان، توجیهی جامع در تمامی مصادیق حق بشری ارائه دهد. اما فقدان قدرت توجیهی مصادیق جدیدی از پارهای از حقهای دو نسل نخست مثل حق حیات، جهان شمولی و توسعه، قواعد حقوق بشر را با چالش بزرگی روبهرو کرد. علاوه بر این، در نسل سوم نیز مبنای توجیهی حقوق بشر کفایت لازم را برای تطبیق برحقهای نوین مثل حق تعیین سرنوشت را از دست داده است. در نوشتار حاضر بر اساس روش تحلیلی ـ تطبیقی با تبیین میزان قابلیت مبناسازی حقوق بشر معاصر بر اساس مسئله «حق و تکلیف فردی»، توانایی آموزههای قرآنی را برای گرهگشایی از چالشهای توجیهی و توسعه قواعد حقوق بشر ارائه شده است. این نوشتار ادعا دارد که اندیشه قرآنی اصالت دو ساحت فرد و جامعه، مبنایی جامع و متناسب با حقهای نسلهای حقوق بشر همانند حق حیات و حق تعیین سرنوشت میباشد.