در پژوهش حاضر به روانسنجی از منظر قرآن پرداخته شده بدون اینکه قالبِ روانسنجی معاصر را با خود حمل کرده و به محضر قرآن ببرد و سؤال پژوهش این بوده است که «از آیات قرآن در مورد سنجشروانی چه مفاهیمی برداشت میشود و چه ساختاری میشود به آن داد؟» به این منظور از روش مطالعه و شناساییِ آیات مرتبط و بررسیِ مفهومیِ آنها و جمع-بندی و ساختاردهی آن به روش متعارف تفسیریِ قرآن به قرآن استفاده شده است. یافتهها نشان داده که قرآن «خودسنجی» را در دو سطح «هشیار» و «ناهشیار» و «دیگر سنجی»را در دو سطح «بینفردی» و «میدانی» مورد توجه قرار داده است. روانسنجی از دیدگاه قرآن «معیارمرجع» است نه «هنجارمرجع» و در ادامه به تفاوت این دو و محدودیتهای آزمون «معیارمرجع» نیز اشارهای شده است.